سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

ناز كيجو !

كي بلده بشكن بزنه؟ من من من من كي بلده چشمك بزنه ؟ من من من من كي بلده لبخند بزنه؟ من من من من بازي جديد من و بستني وانيلي ، دخترم البته ديگه مي تونه آويزهاي تشك بازيش رو بگيره و شيشه شيرش رو هم خودش نگه داره (اگه سنگين نباشه و يا حواسش پرت شيطنت نشه )
15 بهمن 1391

نگو سورنا بگو سلنا !!!

داستان از اين قراره كه ونوس خانم دختر خاله سلنا جوني داشت درس ميخوند و تو اون اسم سورنا رو ميگه! اما ويدا خانم كه هميشه زبون ميريزه ، زودي ميگه اينجا ننوشته سورنا ، نوشته سلنا نازدار خاله رو بخورم كه چقدر ماماني ، اينجام چند تا عكس از ويدا و سلنا ميزارم ببين چقدر شبيه هستن ! خداييش   ...
14 بهمن 1391

خاله رفتتتتتتتتتتتت!

خاله فرشته اومد ، امير و عمو علي مواظب دخترم بودن تا ما بريم بيرون دور بزنيم و برگرديم و انصافا دخترم خانم بود و با شخصيت. اما خوب ديگه رفتن، دخترم مهمون نوازي كرد و از ادب و احترام هيچي كم نذاشت مرسي مامان يك بوس بده ...
14 بهمن 1391

لاولي دندون گير:)

  سلنا جونم با تنها اسباب بازيش كه بيشتر از همه بازي ميكنه و هنوز ازش سير نشده، اين دندون گير مدل كليد هست كه باهاش بازي ميكنه،ميخوابه و بيدار ميشه   البته بماند كه گاهي اوقات اين اسباب بازي مايه دون زدن ها و خراش برداشتن هاي سورت دختري هم ميشه وقتي زيادي تو جو باهاش بازي ميكنه   ...
8 بهمن 1391

زيبايي كه من نمي تونم عكس هاش رو اينجا بزارم

مامان بهترين آرزوها را برات داره دخترم... مامان دوست داره:  شما بري مدرسه بيست بگيري، بري كلاس باله ، خوب و ناز برقصي و خوش هيكل باشي، بري كلاس زبان ، خوب و روان انگليسي حرف بزني و به زبان علاقه مند باشي و .... اما ماماني سما خيلي دوست داره كه شما : با همه مهربون باشي، و بتوني راحت ديگران رو ببخشي چيزي كه داري رو بتوني با ديگران قسمت كني، مامان آرزو داره دخترش ، اهل كتاب و ادب و متانت و مناعت طبع باشي، مامان دوست داره شما بخندي و شاد باشي و ديگران رو شاد كني، دوست داره اهل كمالات باشي و اهل ريا و تزوير نباشي، دروغ نگي و... مامان دو...
8 بهمن 1391

خبر مهم :سلنا ببري را خورد :) تصويري

تفسير خبر: به دنبال به دهان بردن اشيا توسط سلنا (از هر جنس و رنگ و شكل و...)، خبرهاي واصله حاكي از آن است ، كه ببري انگشتي سلنا توسط صاحبش (سلنا مهربوني) به دهان برده شد و ايشان قصد خوردنش را داشتند كه توسط مامان سما نجات پيدا كرد. پينوشت: اين 5 عروسك انگشتي حاصل يك هفته كار _غيرمداوم _ مامان سما است. كه شرانجام ديشب تمام شدند. و سلنا دوت دارد بعد از كمي بازي حتما مزه آنها را نيز امتحان كند.   ...
7 بهمن 1391

مرسي ماماني جونم :)

ماماني هر روز چند ساعتي من رو مي بره تو اتاق خودم كه آفتابگير و پر نور هست تا كلي ويتامين دي جذب پوستم بشه و بهم خوش بگذره . اما من تا حالا كه به اين سن رسيدم به همه فهمونم كه از دو تا ژيز خيلي بدم مياد، اول اينكه كلاه بزارن سرم و بياد پايين تا لبه ابروهام دوم هم اينكه مثل دخترخاله ونوسي آفتاب بخوره به صورتم مخصوصا چشمهام . اينجوري هاست ديگه البته آقاي دكي گفته بهتر هست هفته اي چند بار بره بيرون و تابش مستقيم آفتاب رو هم تجربه كنه ، اما مگه با اين آلودگي و سرما ميشه آخه ! اما قول ميدم كه حتما دختري رو روز هم بيرون ببرم ...
5 بهمن 1391